سخنرانی کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، در بیست و پنجمین کنفرانس «بانک مرکزی اروپا و ناظران آن» که توسط مؤسسه ثبات پولی و مالی در دانشگاه گوته فرانکفورت، آلمان، برگزار شد.
پل والری نوشته است که «مشکل زمان ما این است که آینده دیگر آن چیزی نیست که قبلاً بود».
انتظارات ما واقعاً در چند سال اخیر و بهویژه در هفتههای گذشته تغییر کردهاند.
حالا دیگر قوانین قاطع و پذیرفته شده درباره نظم بینالمللی زیر و رو شدهاند. برخی اتحادها تضعیف و برخی دیگر به هم نزدیکتر شدهاند. ما شاهد تصمیمات سیاسی بودهایم که تنها چند ماه پیش غیرقابل تصور بودند.
سطح عدم قطعیتی که با آن روبرو هستیم، به طرز استثنایی بالاست.
شاخص عدم قطعیت سیاست تجاری در حال حاضر نزدیک به ۳۵۰ رسیده، یعنی بیش از شش برابر میانگین آن از سال ۲۰۲۱ است. شاخصهای ریسک ژئوپولیتیک در سطحی قرار گرفتهاند که از زمان جنگ سرد تاکنون (به جز زمان جنگها و حملات تروریستی بزرگ)، مشاهده نشدهاند.
این فضای جدید ایجادشده، سوالات بنیادیای را درباره سیاست پولی مطرح میکند. چگونه میتوانیم در عصری نوین ژئوپولیتیکی، ثبات قیمتها را حفظ کنیم؟
همانطور که میدانید، ارزیابی استراتژی ما همچنان در حال انجام است و طبیعی است که امروز در این سخنرانی به همه مسائل نپردازم. فقط بر روی عواملی که به نظر من به طور خاص در این دوره جدید اهمیت زیادی دارند، تمرکز خواهم کرد.
سه سوال مطرح میکنم: محیطی که در آن فعالیت میکنیم چگونه تغییر میکند؟ این تغییرات چه تاثیری بر عملکرد واکنش ما دارد؟ و این تغییرات چه تاثیری بر ارتباطات سیاستی ما دارند؟
پیام اصلی من این است که در محیطی پر از عدم قطعیت، تعهد قوی به حفظ ثبات قیمتها (در میانمدت) بیشتر از همیشه اهمیت پیدا میکند.
پس باید همچنان انتظارات عمومی را مدیریت کنیم. مردم و سیاستگذاران میخواهند بفهمند چگونه این دوره ناپایدارتر را هدایت میکنیم و چگونه به کاهش (و نه افزایش) عدم قطعیت کمک خواهیم کرد.
محیط
وقتی آخرین بار استراتژی خود را مرور کردیم، چالش اصلی که با آن مواجه بودیم، محیطی طولانیمدت با تورم بسیار پایین بود. اگرچه این بازنگری درسهایی ارائه داد که در هر شرایطی کاربردی هستند، تمرکز اصلی آن بر درک علل تورم بسیار پایین و نحوه اطمینان از عدم جاافتادن آن در اقتصاد بود.
اما محیطی که اکنون با آن روبرو هستیم متفاوت است. در این میان سه تغییر کلیدی وجود دارد که برجسته هستند:

اول، سخت شدن پیشبینی جهت شوکها
در دهه قبل از آخرین بازنگری استراتژی، ما با مجموعهای از نیروهای ساختاری و چرخهای مواجه بودیم که تقریباً همگی تورمزدا بودند. اما اکنون شاهد تغییرات قابل توجهی در محرکهای تورم هستیم.
ما با عوامل ساختاری مانند پیر شدن جمعیت و دیجیتالی شدن روبرو هستیم که احتمالاً در سالهای آینده تورمزدا خواهند بود.
تجزیه تجارت و افزایش هزینههای دفاعی در بخشهایی با ظرفیت محدود، میتواند تورم را افزایش دهد. با این حال، تعرفههای آمریکا ممکن است تقاضا برای صادرات اتحادیه اروپا را کاهش دهد و ظرفیت مازاد چین را به سمت اروپا هدایت کند. این سیاست میتواند تورم را کاهش دهد.
دوم، تغییر اندازه شوکهای وارد شده به تورم
در دورهای از بحران مالی بزرگ تا آخرین بازنگری استراتژی، ما با برخی شوکهای منفی بسیار بزرگ مواجه بودیم که روی رشد اقتصادی تاثیر میگذاشت. اما مدت زمان زیادی طول کشید تا تاثیر این شوکها بر روی تورم خود را نشان دهد. در نتیجه شاهد کاهش تدریجی تورم بودیم که نهایتاً به انتظارات تورمی نیز سرایت کرد.
در این میان با نگاه به آینده، ممکن است شوکها مستقیمتر بر تورم اثر بگذارند و نوسان را افزایش دهند. و این ریسک ممکن است برای منطقه یورو نتایج جدیتری داشته باشد.
برای مثال، منطقه یورو به شدت به تجارت وابستگی دارد و بنابراین، تجزیه تجارت باعث افزایش تورم و آشفتگی اقتصادی در این کشورها میشود.
از طرف دیگر منطقه یورو به شدت به واردات انرژی وابستگی دارد. پس ریسکهای ژئوپولیتیکی احتمالاً نوسانات بیشتری در نرخ ارز و قیمتهای انرژی و کالاها ایجاد خواهد کرد.
سوم، احتمال پایداری بیشتر تورم در صورت شوکهای بزرگتر
یکی از ویژگیهای شوک تورمی اخیر، افزایش دفعات تغییر قیمتها بود. این میتواند منجر به شیب بیشتر منحنی فیلیپس شود و ممکن است نسبت به شوکهای بزرگ، تاثیر بیشتری بر روی تورم داشته باشد. مدلی که در بانک مرکزی اروپا توسعه یافته است، نشان میدهد که تورم، رفتار غیرخطی قابل مشاهدهای دارد و نسبت به شوکهای بزرگ، واکنش بزرگتری از خود نشان میدهد. در حالی که شوکهای کوچک واکنش قابل توجهی ایجاد نمیکنند.
اگر چنین قیمتگذاری وابسته به شرایط به استاندارد، با شوکهای بزرگ مواجهه شود، اما فرکانس تعیین دستمزدها کمتر از تنظیم قیمتها باشد، تورم پایداری بیشتری اتفاق میافتد.
اغلب شوکهای بزرگ سریعتر منجر به تورم میشوند. بنابراین دستمزدها باید به صورت تدریجی با قیمتها هماهنگ شوند.
برای مثال، تورم انرژی در اکتبر ۲۰۲۲ به اوج خود رسید، در حالی که تورم خدمات در جولای ۲۰۲۳ به اوج رسید و هنوز تحت تأثیر شوکهای گذشته است.
در این محیط با شوکهایی که نامطمئنتر، بزرگتر و احتمالاً پایدارتر هستند، نحوه تنظیم هدف تورمی اهمیت پیدا میکند. یعنی هدف ما تورم ۲٪ و متقارن است که تلاش میکنیم آن را در میانمدت تحقق بخشیم.
این هدف متقارن در دوران افزایش اخیر تورم به ما کمک کرده است تا انتظارات را هماهنگ کرده و روند تورم را به سمت ۲٪ هدایت کنیم. در واقع فارغ از شوکهایی که با آنها مواجهه هستیم، باید سیاستگذاری خود را به نحوی تنظیم کنیم که تورم همیشه در میانمدت به در نزدیکی رقم ۲٪ باقی بماند.
برای این کار باید از تابع واکنش استفاده کنیم.
تابع واکنش سیاستگذاری پولی
تابع واکنش تا حد زیادی به شرایط وابسته است و باید با توجه به زمینه و منشأ، اندازه و ماندگاری شوکها واکنش متفاوتی از خود نشان دهد.
رویکرد میانمدت ما این امکان را میدهد که به شوکهای کوچک یا گذرا واکنش نشان ندهیم؛ زیرا تا زمانی که اثرات تغییر سیاست اعمال شود، این شوکها از بین رفتهاند. همچنین میتوانیم افق زمانی لازم برای بازگرداندن تورم به هدف را به طور انعطافپذیر تنظیم کنیم.
از نظر کلاسیک، سیاست پولی نسبت به شوکهای تقاضا که خروجی و تورم با هم حرکت میکنند، واکنش پررنگتری نشان میدهد و از کنار شوکهای عرضه که خروجی و تورم را در جهتهای مخالف حرکت میدهند، به راحتی عبور میکند.
محیط جدید ما را ملزم میکند که به دو عامل تأکید بیشتری داشته باشیم.
اولین عامل، تثبیت انتظارات تورمی
برای بانک مرکزی اروپا، «نگاه عبوری» همواره مشروط به تثبیت خوب انتظارات تورمی بوده است. جهش اخیر تورم به ما نشان داد که حفظ تثبیت قوی انتظارات چقدر برای موفقیت در عبور از دنیای پرنوسان اهمیت دارد.
تحلیلهای ما نشان میدهد اگر انتظارات تورمی به بدی دهه ۱۹۷۰ میرسید، نرخ بهره باید در اوج چرخه اخیر سیاستهای انقباضی به ۸٪ میرسید تا تورم مهار شود که هزینه بسیار بالایی برای اقتصاد داشت. اما با وجود انتظارات تثبیتشده، کاهش تورم اخیر با هزینه نسبتاً کمتری نسبت به دورههای مشابه در گذشته به دست آمد.
این تجربه به نوعی میتواند به ما اطمینان خاطر برای چالشهای پیش رو بدهد: ثبات نسبی انتظارات تورمی بلندمدت در دورهای از افزایش شدید تورم نشان میدهد هدف تورمی ما از اعتبار بالایی برخوردار است که با اقدامات قاطع ما برای تثبیت انتظارات تورمی تقویت شده است.
در عین حال، نقطه شروع ما برای دوره تورم اخیر، یک دهه تورم بسیار پایین و انتظارات تورمی پایین بود. در نتیجه باعث میشد تا مردم در ابتدا به تورم توجهی نکنند و زمان ببرد تا دیدگاه خود را بهروزرسانی کنند.
اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آگاهی عمومی افزایش یافته است. وقتی مصرفکنندگان به تورم افزایشی توجه کردند، ادراکات تورمی آنها سریع واکنش نشان داد، اما کاهش تورم باعث کاهش تدریجیتر این ادراکات شد. این پاسخ کند باعث شد انتظارات تورمی مصرفکنندگان به خصوص در افق یک ساله با تأخیر تعدیل شود.
تاثیر محیط فعلی بر واکنش بهینه سیاست نسبت به شوک
دومین عاملی که باید ارزیابی کنیم این است که چگونه محیط فعلی بر واکنش بهینه سیاست نسبت به انواع مختلف شوک تأثیر میگذارد.
اگر منحنی فیلیپس در سطوح بالاتر تورم شیبدارتر شود، به این معنی است که تورم سریعتر به تغییرات فعالیت پاسخ میدهد. با این حساب برای سیاست پولی آسانتر است و تورم را با کمترین هزینه، کاهش میدهد.
فقط ممکن است خطراتی در تعمیم دادن تجربه اخیر که کاهش تورم نسبتاً بدون دردسر بوده است، وجود داشته باشد.
هر شوک آیندهای که با آن مواجه میشویم (مانند شوکهای قیمت انرژی و اختلال در زنجیرههای تأمین یا افزایش یکباره هزینهها)، باید در این چارچوب قرار بگیرند.
به طور کلی، نسخههای ساده سیاستی برای محیط حالِ حاضر ما کاربرد زیادی ندارند. پس باید در چارچوبی استراتژیک و تعهدی استوار نسبت به ثبات قیمتها، انعطافپذیری خود را برای پاسخ به شرایط پیچیده حفظ کنیم.

ارتباطات سیاستی
حالا وارد سومین حوزه یعنی ارتباطات سیاستی میشویم. از آنجا که حفظ انعطافپذیری بر نحوه صحبت ما درباره آینده تأثیر میگذارد و میتواند باعث ارائه راهنماییهای دقیق درباره مسیر آتی نرخ بهره شود.
راهنمایی پیشرو درباره مسیر نرخ بهره در دو شرایط خاص بسیار مفید هستند:
– اول، زمانی که اقتصاد با شوکهای یکجانبه و پایدار مواجه است که آن را به سمت حد پایین مؤثر نرخ بهره سوق میدهد.
– دوم، بعد از مدت طولانی در حد پایین، شوکها دوطرفه شوند. در این حالت، از افزایش نرخ در برابر هشدارهای کاذب و تشدید زودهنگام آن جلوگیری کند. بدین ترتیب عدمقطعیت درباره مسیر آتی نرخها را کاهش دهد.
بنابراین باید اینطور نتیجه بگیریم که وقتی اندازه و توزیع شوکها نامعلوم است، نمیتوانیم از ثبات و قطعیت نرخ بهره صحبت کنیم. اما میتوانیم به عموم مردم کمک کنیم تا بفهمند چگونه در محیط جدید حرکت کنند:
– اول، میتوانیم مشخص کنیم چطور توسط شرایط مختلف جهان، تحت تأثیر قرار میگیریم.
– دوم، میتوانیم بگوییم چه نوع دادههایی را برای تصمیمگیریهای خود بررسی میکنیم، که به عموم کمک میکند سیگنالها را از نویز تشخیص دهند.
نتیجهگیری
اجازه دهید جمعبندی آخر را نیز ارائه دهیم! توماس جفرسون گفته بود که «هوشیاری همیشگی بهای آزادی است». همین موضوع را میتوان درباره ثبات قیمت نیز ارائه داد.
حفظ ثبات قیمت در دنیای امروز کار دشواری است و به تعهد مطلق نسبت به هدف تورمی نیاز دارد. توانایی تشخیص اینکه کدام نوع شوکها به واکنش پولی نیاز دارند و چطور باید در برابر شوکها انعطافپذیری نشان دهیم، اهمیت زیادی دارد.
پس بانکهای مرکزی باید انعطافپذیری نشان دهند تا موضع و ابزارهای خود را با شرایط متغیر تطبیق دهند. همچنین باید کنجکاوی فکری داشته باشند تا اصول تثبیت شده و خرد متعارف را به چالش بکشند.
منبع خبر: ecb.europa.eu