اگر قرار است تریدر باشید یا بهعنوان یک سرمایهگذار وارد بازارهای مالی شوید، یکی از مهمترین و درعینحال پایهایترین مهارتهایی که باید بهدست آورید، تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی، اصول و قوانین خاص خود را دارد و در عینحال میتواند بسیار ساده و کارآمد باشد. اینجا راهنمای کاملی برای تریدرها و سرمایهگذاران است، که میتوانند ازطریق آن سطح مهارت و آمادگی خود را برای معامله در بازارهای مالی، به میزان قابلتوجهی ارتقا دهند. اما برای شروع، آیا میدانید تحلیل تکنیکال دقیقا چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی برای تجزیه و تحلیل بصری، تفسیر و پیشبینی روند قیمت با استفاده از الگوهای گذشته و آمار به منظور یافتن فرصتهای معاملاتی بالقوه است. در بازارهای مالی، دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل ارزش یک سهام، ارز دیجیتال یا دیگر برنامههای سرمایهگذاری وجود دارد: تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال.
تحلیل فاندامنتال به جنبههای مالی و اقتصادی فعلی که بر ارزش سهام تاثیر میگذارد، میپردازد. اما تحلیل تکنیکال رفتار آماری و سابقه روند قیمت را بررسی میکند. تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی با نام مستعار تکنسینها، معتقدند که قیمتها در الگوهای ثابتی رفتار میکنند، که میتواند به پیشبینی تغییرات قیمت در آینده کمک کند. تکنسینها سعی میکنند روند بازار و حوزههای مربوط را شناسایی کنند.
این نوع تحلیل در انواع بازارها مثل بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و حتی کالاهایی مثل طلا، نقره و نفت کاربرد دارد. اما درباره مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیزی میدانید؟
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال
یک انتقاد رایج از تحلیل تکنیکال این است که نگاه به گذشته دارد. از طرفی گاهیاوقات تشخیص یک روند یا نقطه عطف، تا زمانی که اتفاق نیفتد، دشوار است. تحلیل تکنیکال بر این فرض استوار است که حرکت قیمت الگوهای قابلشناسایی را نشان میدهد، که از نظر روند زمانی سازگار هستند و ممکن است از نظر آماری قابلاعتماد باشند. اگرچه هیچ تحلیل تکنیکالی نمیتواند، یک نتیجه خاص را تضمین کند.
به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال ممکن است کمتر درباره پیشبینی حرکات خاص قیمت باشد و بیشتر درباره پیشبینی طیفی از نتایج رایج، بر اساس رفتار قیمت در گذشته باشد.
به این ترتیب مزایای تحلیل تکنیکال عبارتند از:
· درک آسان
· قابل استفاده در بسیاری از بازارها
· امکان اجرای سریع
· بهینهسازی استراتژی
معایب تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
· الگوهای نمودار همیشه در حال تغییر
· عدم وجود اندیکاتور همهجانبه
· وجود نشانگرهایی که سیگنالهای مخالف را نشان میدهند
چرا معاملهگران از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند؟
پاسخ کوتاه این است که تحلیل تکنیکال میتواند به معاملهگران یا همان تریدرها کمک کند، موقعیتهایی را شناسایی کنند که در آن قیمتها ممکن است، در جهت معین ادامه پیدا کنند، متوقف شوند یا معکوس شوند. همچنین این میتواند در تعیین اینکه قیمت سهام ممکن است بالا یا پایین باشد، مفید باشد. در نهایت، این رویکردی است که میتواند به معاملهگران کمک کند نقاط ورود و خروج مطلوب را برای یک تجارت مشخص پیدا کنند. در اینجا چند نمونه آورده شدهاست، که با کمک تحلیل تکنیکال میتوان آن را درک کرد:
· سهامی که معتقدید اساسا قوی است، در حال کاهش قیمت است. در چه نقطهای از کاهش آن ممکن است، زمان خوبی برای خرید در کف باشد؟
· شما سهامی را نگه میدارید که در محدودهای راکد بودهاست. روند قیمت احتمالا کجا و در کدام جهت است؟ در هر دو صورت چه کاری میتوانید انجام دهید؟
· اگر یک کلاس دارایی در بازار بسیار جدید باشد، هیچ روش معمول یا استانداردی برای تجزیه و تحلیل اصول آن وجود نداشته باشد، چه؟ این موضوع درباره بیشتر ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم صادق است. بدون هیچ اصول استانداردی که شما را راهنمایی کند، تحلیل تکنیکال میتواند مطمئنترین ابزار شما برای ارزیابی ارزشگذاریها باشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال – کدام روش بهتر است؟
اکنون که میدانیم تحلیل تکنیکال دقیقا چیست، این سوال مطرح میشود که چه تفاوتی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد؟ و کدامیک برای استفاده در معاملات یا سرمایهگذاری بهتر است؟ پاسخ واقعا به ترجیحات فرد و استراتژی معاملاتی مورد استفاده بستگی دارد. تحلیل تکنیکال و فاندامنتال هر دو مزایا و معایب خاص خود را دارند.
درحقیقت اگر تحلیل فاندامنتال را رویکردی استراتژیک برای سرمایهگذاری میدانید، ممکن است تحلیل تکنیکال را رویکردی تاکتیکیتر، برای تنظیم دقیق تحلیل یا اقدامات خود در نظر بگیرید. این دو مکتب فکری یعنی تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، میتوانند دست به دست هم بدهند، اگر آنها را به گونهای ترکیب کنید که برای شما مفید باشد و نتیجه خوبی داشتهباشد. با این وجود نکات زیر میتواند در تصمیمگیری به شما کمک کند:
- تجزیه و تحلیل تکنیکال برای معاملهگران کوتاهمدت مناسبتر است: اگر یک معاملهگر کوتاهمدت هستید که به دنبال سود سریع در مدت زمان کوتاه هستید، تحلیل تکنیکال ممکن است برای شما مناسبتر باشد. تحلیل تکنیکال تصویر سریعتر و دقیقتری از روند بازار و نوسانات قیمت ارائه میدهد. بهعنوان یک معاملهگر کوتاهمدت، میخواهید از حرکات سریع قیمت سهام برای کسب سود در مدت زمان کوتاه استفاده کنید. تجزیه و تحلیل تکنیکال اطلاعات مورد نیاز برای پیشبینی حرکت قیمت سهام و تصمیمگیری آگاهانه معاملات را فراهم میکند.
- تحلیل فاندامنتال برای سرمایهگذاران بلندمدت مناسبتر است: اگر شما یک سرمایهگذار یا تریدر بلندمدت هستید که به دنبال سود بلندمدت است، تحلیل فاندامنتال ممکن است برای شما مناسبتر باشد. تحلیل فاندامنتال به سرمایهگذاران کمک میکند تا ارزش ذاتی یک سهام و پتانسیل رشد بلندمدت آن را درک کنند. بهعنوان یک تریدر بلند مدت، شما میخواهید در بازارهایی سرمایهگذاری کنید، که پتانسیل رشد طولانی مدت و ارزش ذاتی یا همان ارزش واقعی قوی دارند. تجزیه و تحلیل فاندامنتال به شما کمک میکند، ارزش ذاتی یک سهام و پتانسیل رشد بلندمدت شرکت را تعیین کنید.
- ترکیبی از تحلیل فنی و فاندامنتال: اگرچه تحلیل فاندامنتال و تکنیکال را میتوان بهطور جداگانه مورد استفاده قرار داد، اما بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران ترکیب این دو تکنیک را انتخاب میکنند. با ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، میتوانید درک جامعتری از سهامی که میخواهید بخرید یا بفروشید بهدست آورید. این دو تکنیک میتوانند اطلاعات متفاوت اما مکمل را ارائه دهند.
- در تحلیل تکنیکال، میتوانید از نمودارهای قیمت سهام و شاخصهای فنی برای شناسایی روندهای بازار و الگوهای قیمتی استفاده کنید، که میتواند به شما در پیشبینی حرکات آتی قیمت سهام کمک کند. در حالیکه در تحلیل فاندامنتال میتوانید صورتهای مالی شرکت، شرایط صنعت، عوامل کلان اقتصادی و سایر عواملی که میتوانند بر قیمت سهام تاثیرگذار باشند را، تحلیل کنید.
- با ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال میتوانید اطلاعات کامل و دقیقتری از وضعیت شرکت و روند بازار به دست آورید. در عمل، معاملهگران و سرمایهگذاران اغلب از تحلیل تکنیکال بهعنوان ابزاری برای ورود به موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند و از تحلیل فاندامنتال بهعنوان ابزاری برای تعیین زمان خروج از موقعیت معاملاتی بهره میبرند.
یک مثال برای درک تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
بیایید به مثالی از مقایسه بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال نگاه کنیم. فرض کنید میخواهید سهام XYZ را با اهداف کوتاهمدت خریداری کنید. اگر از تحلیل تکنیکال استفاده میکنید، نمودار قیمت سهام XYZ را برای شناسایی روندهای بازار و الگوهای قیمتی مشاهده خواهید کرد. ممکن است به شاخصهای فنی مانند میانگین متحرک، اندیکاتور مکدی یا شاخص قدرت نسبی نگاه کنید، تا به شما در پیشبینی جهت حرکت قیمت کمک کند.
اگر از تحلیل فاندامنتال استفاده کنید، صورتهای مالی شرکت XYZ را برای مشاهده عملکرد مالی شرکت تجزیه و تحلیل خواهید کرد. شما ممکن است به عوامل اقتصاد کلان مانند تورم، نرخ بهره یا رشد تولید ناخالص داخلی نگاه کنید، تا ببینید چگونه بر شرایط صنعت و عملکرد شرکت تاثیر میگذارد. در این مورد، اگر شما یک معاملهگر کوتاهمدت هستید، که بهدنبال سود سریع است، تحلیل تکنیکال ممکن است برای استفاده مناسبتر باشد. با اینحال، اگر شما یک سرمایهگذار بلندمدت هستید که به دنبال رشد بلندمدت هستید، تحلیل فاندامنتال ممکن است برای استفاده مناسبتر باشد.
ابزارهای کلیدی تحلیل تکنیکال
با استفاده از چند اصل و ابزار اولیه، هر کسی میتواند تحلیل تکنیکال را بیاموزد و در کمترین زمان خودش متخصص شود. آشنایی با ابزارهای کلیدی تحلیل تکنیکال، اولین قدم مهم خواهد بود:
ترند لاین یا خط روند
ترند لاین خطوطی هستند که روی نمودار قیمت یک سهام، درست زیر نقطه محوری آن، ترسیم میشوند، تا نشان دهند که قیمت از جهت خاصی پیروی میکند. این خطوط بر اساس قرار دادن طبیعی سفارشهای خرید یا فروش توسط فعالان بازار و افزایش یا کاهش سطوح توقف ضرر یا جایی که ممکن است سود طبیعی رخ دهد، وجود دارد.
یک خط روند معمولا باید چندین نقطه تاچ داشتهباشد، تا معتبر در نظر گرفته شود، و به معاملهگران توصیه میشود، قبل از هر اقدامی مراقب شکستن و بسته شدن در بالا یا پایین خطوط روند باشند. با این حال، خطوط روند همچنین میتوانند برای کمک به معاملهگران در تصمیمگیری حتی قبل از نقض خط روند استفاده شوند. این خطوط روند همچنین راهنماییهای مفیدی برای جایی که یک معاملهگر یا سرمایهگذار ممکن است علاقهمند به باز کردن یا خروج از یک موقعیت برای به حداکثر رساندن سود و به حداقل رساندن ریسک باشد را، هستند.
سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت میتوانند افقی یا مورب باشند. خطوط روند اغلب بالا و پایین میروند و نشاندهنده حمایت یا مقاومت مورب هستند. مقاومت یا حمایت افقی اغلب قیمتهایی هستند، که سطح تاریخی را نشان میدهند یا عدد گرد شده قابلتوجهی هستند.
میانگین متحرک
میانگین متحرک ابزاری است که بر روی نمودارهای قیمت لایهبندی شده و میانگین قیمت یک سهام را، در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. میانگین متحرک میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت، در بازههای زمانی روزانه، هفتگی یا حتی طولانیتر باشد. سرمایهگذاران و تریدرها معمولا از میانگین متحرک نهتنها برای یافتن سطوحی که ممکن است بهعنوان حمایت یا مقاومت عمل کنند، استفاده میکنند، بلکه برای درک اینکه آیا روند در یک کلاس دارایی در حال تغییر است یا خیر، بهره میبرند.
زمانیکه میانگینهای متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت پایینتر یا بالاتر میروند، تلاقی مرگ یا تلاقی طلایی نامیده میشود، که بهعنوان اقدام قیمت مربوطه که معمولا به دنبال دارد نامگذاری میشود. تلاقیهای مرگ نزولی هستند و اغلب نشان میدهند که سهام به زودی در روند نزولی قرار میگیرد، در حالیکه تلاقی طلایی صعودی هستند و نشاندهنده ثروتی هستند، که سرمایهگذاران احتمالا از روندی که پس از چنین اتفاقی به دست میآیند، به دست میآورند.
حجم معاملات
حجم معاملات ابزار بسیار مهم دیگری است، که تریدرها از آن برای تعیین میزان سود در سهام استفاده میکنند. حجم معاملات معمولا در قیمتگذاری نقش دارد و تحلیلگران تکنیکال اغلب میتوانند با استفاده از آن، تغییرات روند قیمت یک دارایی را با مشاهده حجم معاملات مشاهده کنند. حجم معاملات برای تایید اعتبار یک حرکت هم استفاده میشود. اغلب اوقات، یک سهام کاهش مییابد یا افزایش مییابد، اما حجم آن تغییر نمیکند، این نشان میدهد که خریداران یا فروشندگان در اتخاذ یک موقعیت عملی مردد هستند. با این حال، اگر همان حرکت با حجم بالا اتفاق بیفتد، احتمال اینکه حرکت معتبر باشد بسیار بیشتر است.
الگوی نموداری
لگوی نموداری یا الگوی قیمت یکی از مفیدترین ابزارهایی است، که یک معاملهگر تکنیکال میتواند هنگام انجام تحلیل تکنیکال استفاده کند. روش کار مشاهده الگوهای خاص قبل از گرفتن یک موقعیت در نمودارهای قیمت است. نموداری تصویری از تمام خرید و فروشهای مربوط به یک دارایی هستند، که در بازار اتفاق میافتند. الگوهای نموداری شامل مثلثها و سایر اشکال هندسی روی نمودار قیمت هستند.
اگر سهام در یکی از این الگوها معامله شود، تجزیه و تحلیل آماری دقیقی انجام شدهاست، که نشان میدهد الگوهای خاصی در یک جهت در جهت دیگری شکسته میشوند و به معاملهگرانی که چنین الگوهایی را در بازار میبینند، مزیتی را ارائه میدهند. علاوهبر دانستن اینکه یک الگو از کدام مسیر ممکن است شکسته شود، اغلباوقات این الگوها میتوانند معاملهگران را درباره هدف حرکت قیمت نهایی که رخ میدهد منصرف کنند، و به معاملهگران اجازه میدهد از قبل آماده شوند و از تعیین سطح سود از قبل اطمینان حاصل کنند. الگوهای متداول قیمت صعودی شامل مثلثهای صعودی، گوههای نزولی، سر و شانه های معکوس و غیره است. الگوهای قیمت نزولی شامل مثلثهای نزولی، گوههای صعودی، الگوهای دوقلو یا دوگانه و الگوهای سر و شانه است.
کندل
کندلها ابزارهایی برای کمک به تحلیلگران تکنیکال و تریدرها در اطلاع از تغییرات قیمت در آینده هستند. بسته به نحوه باز شدن، بسته شدن و قیمت، هر کندل میتواند در شکل یا الگوی خاصی قرار گیرد. از اشکال یا الگوهای کندلها میتوان برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده کرد. بهعنوان مثال، کندل دوجی نوعی الگوی شمعی است، که اغلب به تحلیلگران میگوید که در بازار بلاتکلیفی وجود دارد و ممکن است به زودی تغییر روند رخ دهد. اگرچه کندلها به خودی خود همیشه موثر نیستند، ترکیب تجزیه و تحلیل کندلها با الگوهای نمودار، میانگین متحرک، حجم معاملات و موارد دیگر میتواند تاثیر چشمگیری بر افزایش نرخ موفقیت معاملهگران داشتهباشد.
فراکتال
فراکتالها الگوهای تکراری هستند، که در نمودارهای قیمت، اغلب در بازههای زمانی کمتر، نمایش داده میشوند. فراکتالها نشان میدهند که بازارها در چه چرخهای هستند و هر چرخه تاثیر مستقیمی از احساسات و هیجانات تریدرها است. این احساسات منجر به تکرار الگوهایی در نمودارهای قیمت میشود، که اگر از قبل به خوبی دیده شوند، میتوانند معاملهگر را در مورد چگونگی آشکار شدن عملکرد قیمت راهنمایی کنند.
اندیکاتور
علاوه بر حجم، شاخصهای مفید دیگری هم برای افزودن به خاستگاه معاملهگران و ارائه تغییرات بیشتر برای تعیین حرکات آتی قیمت قبل از وقوع ایجاد شدهاند. اندیکاتورهای رایج شامل نوسانساز تصادفی، باندهای بولینگر، اندیکاتور شتاب منفی، مکدی (یا همان نشانگر واگرایی همگرایی میانگین متحرک) و … است.
انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال عمدتا بر استفاده از نمودارها متمرکز است. برای شروع تجزیه و تحلیل نمودارها، بسیار مهم است که بدانیم از چه نوع نمودارهایی میتوان برای پیشبینی حرکات بازار و نحوه ساخت نمودارهای مختلف استفاده کرد. انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال عبارتند از:
نمودارهای خطی
نمودار خطی بدونشک سادهترین شکل نمودار در بازارهای مالی است، که در گذشته توسط معاملهگران سهام استفاده میشد. آنها بر اساس خطوطی کار میکنند، که از یک قیمت پایانی به قیمت پایانی بعدی ترسیم میشوند. چنین نموداری راهی آسان برای نشان دادن حرکت کلی قیمت یک بازار در یک دوره زمانی خاص است. به دلیل سادگی، نمودارهای خطی به تشخیص الگوهای فنی هم کمک میکنند و اغلب توسط مبتدیان ترجیح داده میشوند. اگر به دنبال شروع کار در بازارهای مالی هستید، تمرین با نمودارهای خطی جای خوبی برای شروع است.
نمودار میلهای
برخلاف نمودارهای خطی که فقط قیمتهای نهایی را ارائه میدهند، نمودارهای میلهای قیمتهای شروع و پایانی و همچنین اوج و فرودهای آن دوره را ارائه میدهد. پایین نوار کمترین قیمت معامله شده را برای دوره زمانی انتخاب شده نشان میدهد، در حالی که قسمت بالا نشاندهنده بالاترین قیمتی است، که پرداخت شدهاست. کل نوار نشان دهنده بازه معاملاتی از یک دوره زمانی خاص است. قیمتهای باز و بسته شدن به ترتیب با علامتهای افقی در سمت چپ و راست نوار عمودی نشان داده میشوند. دو نوع نمودار میلهای وجود دارد. یک روش رایج برای طبقهبندی میلههای عمودی، نشان دادن روابط بین قیمتهای باز و بسته شدن در یک بازه زمانی واحد، بهعنوان میلههای گاوی (بالا) یا خرسی (نزولی) است.
نمودارهای میلهای دادهها را بهصورت جداگانه ارائه میکنند، بدون اینکه قیمتها را به قیمتهای دیگر مرتبط کند. هر مجموعه از فیلدهای قیمت یک جزیره واحد است و نشان میدهد که قیمت در یک دوره خاص چگونه رفتار کردهاست. تشخیص الگوهای معاملاتی ممکن است در مقایسه با نمودارهای خطی کمی پیچیدهتر باشد، اما نمودارهای میلهای تمام اطلاعات لازم درباره یک بازه زمانی را در اختیار شما قرار میدهند.
نمودار شمعی
مشابه نمودارهای میلهای، نمودارهای شمعی همان اطلاعات را ارائه میدهند، اما از نظر بصری قابل دسترستر هستند. مشابه میلهها، کندلها به محدوده بالا تا پایین با سطوح باز و بسته شدن اشاره دارند. بالاترین قیمت با سایه بالا نشان داده میشود، در حالی که کمترین با سایه پایین نشان داده میشود. هر چه بدنه بلندتر باشد، فشار خرید یا فروش شدیدتر است. این بدان معناست که هر چه بدنه طولانیتر باشد، تغییر قیمت بیشتر است. برعکس، کندلهای کوتاه نشاندهنده حرکت اندک قیمت هستند و نشاندهنده تثبیت یا دوره ای که بازار آرام میماند.
تنها تفاوت در ساخت بدنه است. با نمودارهای میلهای، سطوح باز و بسته شدن با علامتهای افقی در سمت چپ و راست نشان داده میشوند. در شمعی، این بدنه است که نشان میدهد که آیا کندل صعودی است یا نزولی. بهطور معمول اگر بدنه سیاه یا تیره است، به این معنی است که حرکت قیمت نزولی است. از سوی دیگر، یک شمع سفید یا روشن نشاندهنده یک حرکت صعودی است. با این وجود، این رنگها در پلتفرمهای مختلف متفاوت هستند.
در مقایسه با نمودارهای میلهای سنتی، بسیاری از معاملهگران نمودارهای شمعی را از نظر بصری جذابتر و تفسیر آن را آسانتر میدانند. هر کندل یک تصویر آسان برای تفسیر عملکرد قیمت ارائه میدهد. بلافاصله یک معاملهگر میتواند رابطه بین باز و بسته و همچنین بالا و پایین را مقایسه کند.
نمودار نقطه و شکل
نمودار نقطه و شکل بیشتر برای تشخیص نقاط ورود و خروج به موقعیتهای معاملاتی استفاده میشود. نمودار نقطه و شکل با استفاده از حروف X و O، دادهها را نشان میدهد. در این نوع نمودار، X نشاندهنده افزایش قیمت و O نشاندهنده کاهش قیمت است.
نمودار هیکن آشی
نمودار هیکن آشی روند صعودی و نزولی قیمت را نشان میدهد. زمانیکه کندلهای سبز رنگ هیکن آشی پشت سر هم بدون سایه پایینی تشکیل شوند، روند قیمت صعودی است. زمانیکه کندلهای قرمز رنگ هیکن آشی پشت سر یکدیگر بدونسایه بالایی شکل بگیرند، روند نزولی است. در حقیقت نمودار هیکن آشی میانگین حرکت قیمتها را نشان میدهد.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
درک الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به معاملهگران کمک میکند، تا تصمیمات آگاهانهتری درباره حرکات بالقوه بازار بگیرند.
الگوی سقف دوقلو
این یک الگوی نمودار معکوس نزولی است، که پس از یک روند صعودی شکل میگیرد و یک تغییر روند بالقوه از صعودی به نزولی را نشان میدهد. دو قله با دو قله متوالی مشخص میشود که به همان سطح قیمت میرسند، که توسط یک فرورفتگی متوسط از هم جدا شدهاند. این الگو شبیه حرف M است و از چندین جزء کلیدی تشکیل شدهاست.
الگوی کف دوقلو
این یک الگوی نمودار معکوس صعودی است ،که پس از یک روند نزولی شکل میگیرد و یک تغییر روند بالقوه از نزولی به صعودی را نشان میدهد. این الگو از دو فرورفتگی متوالی تشکیل شدهاست، که تقریبا به همان سطح حمایت میرسند و با یک قله متوسط از هم جدا شدهاند. الگوی کف دوقلو شبیه حرف W است و شامل چندین جزء کلیدی است.
الگوی مثلث صعودی
مثلث صعودی یک الگوی صعودی است، که در طول یک روند صعودی بهعنوان یک دوره تثبیت قبل از افزایش بیشتر شکل میگیرد. این الگو با مقاومت افقی و تکیهگاه بالارونده که همگرا میشود و شکل مثلثی را تشکیل میدهد، نشان داده میشود.
· الگوی مثلث نزولی: مثلث نزولی یک الگوی نمودار معکوس نزولی است، که پس از یک روند صعودی شکل میگیرد و یک تغییر روند بالقوه از صعودی به نزولی را نشان میدهد. مثلث نزولی مجموعهای از اوجها و فرودهای پایینتر را نشان میدهد، که در آن یک خط حمایتی نزولی، ارتفاع مثلث را تشکیل میدهد و یک خط مقاومت افقی، پایه را تشکیل میدهد.
الگوی مثلث متقارن
مثلث متقارن یک الگوی نمودار است، که با نوسان قیمت بین دو خط روند همگرا شکل میگیرد. مثلث متقارن نشاندهنده دورهای از بلاتکلیفی است که در آن خریدار یا فروشنده، کنترل را در دست ندارد. این الگو مانند یک سیم پیچ یا یک قلم به نظر میرسد و از چندین جزء کلیدی تشکیل شدهاست.
الگوی گوه افزایشی
گوه افزایشی یک الگوی نزولی است که زمانی شکل میگیرد، که قیمت بین خطوط حمایت شیبدار و مقاومتی که در حال همگرایی هستند، افزایش یابد. الگوی گوه افزایشی دارای دو خط روند همگرا است، که مجموعهای از اوجها و فرودهای بالاتر را به هم متصل میکند و شکل گوهای را تشکیل میدهد که با افزایش قیمتها در طول زمان به سمت بالا شیب دارد. افزایش گوه در روانشناسی بازار، نشاندهنده سرخوردگی فزاینده در بین خریداران است.
الگوی گوه کاهشی
این یک الگوی صعودی است که با بالا و پایین پایینتر که به سمت یک نقطه همگرا میشوند، مشخص میشود. گوه نزولی در نمودار به صورت خطوط روند همگرا ظاهر میشود – یک خط نزولی که حداقل دو اوج پایین را به هم متصل میکند و یک خط صعودی که حداقل دو پایینترین سطح را به هم متصل میکند. این یک شکل گوهای را تشکیل میدهد، که با نزدیک شدن خطوط روند به هم باریک میشود.
الگوی پرچم صعودی
پرچم صعودی یک الگوی تداومی است که زمانی شکل میگیرد، که قیمت در کانال شیبدار نزولی به دنبال یک حرکت صعودی قوی تثبیت میشود. پرچم صعودی متشکل از افزایش شدید قیمت و به دنبال آن یک دوره تثبیت است، که در آن قیمت به سمتی حرکت میکند که در محدودهای باریک حرکت میکند، شبیه به یک پرچم در نمودار.
الگوی پرچم نزولی
پرچم نزولی یک الگوی تداومی است که زمانی شکل میگیرد که قیمت در کانال شیبدار صعودی به دنبال یک حرکت نزولی قوی تثبیت میشود. پرچم نزولی در نمودار بهعنوان یک مستطیل یا متوازی الاضلاع کوچک ظاهر میشود، که بر خلاف روند نزولی غالب شیب دارد. شیب یا میله پرچم نشاندهنده روند نزولی اولیه است، در حالی که خود پرچم نشاندهنده یک دوره تثبیت قبل از نزول بیشتر است.
الگوی سقف سه قلو
این یک الگوی برگشت نزولی است، که پس از یک روند صعودی زمانی که قیمت همان سطح مقاومت را سه بار آزمایش میکند، اما شکست میخورد، شکل میگیرد. الگوی سقف سه قلو زمانی شکل میگیرد که قیمت سه بار به همان سطح اوج میرسد و شکلی را ایجاد میکند، که شبیه سه تپه مجاور یا قله کوه در تقریبا همان ارتفاع در نمودار است.
الگوی کف سه قلو
این یک الگوی نموداری است، که در تحلیل تکنیکال مشاهده میشود، که با سه فرورفتگی متوالی در قیمت یک سهام در حدود یک سطح مشخص میشود. الگوی کف سه قلو زمانی شکل میگیرد که قیمت سهام سه بار سطح حمایت را آزمایش میکند، و سه نقطه پایین متمایز را در تقریبا همان سطح قیمت ایجاد میکند.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه یک الگوی معکوس نزولی است، که در اوج یک روند صعودی شکل میگیرد و نشان میدهد که روند در شرف معکوس شدن است. سر و شانه از سه قله تشکیل شده، که قله میانی بالاترین معروف به سر و دو قله بیرونی پایینتر و تقریبا از نظر ارتفاع مساوی هستند.
الگوی سر و شانه معکوس
الگوی سر و شانه معکوس یک شکلگیری معکوس روند است، که پیشبینی میکند روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود. سر و شانههای معکوس از سه فرورفتگی تشکیل شدهاست، که در میانی پایینترین سر و دو طرف بالاتر و تقریبا برابر شانهها قرار دارند.
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
سطح حمایت در نمودارهای قیمت جایی است که در آن، قیمت معمولا نسبت به گذشته بازگشت داشتهاست و در صورت رسیدن قیمت و ورود خریداران میتواند یک جهش دیگر ایجاد کند. سطح مقاومت سطحی در نمودارهای قیمتی است، که در آن قیمت معمولا از آن رد شدهاست، که نشاندهنده منطقه مورد علاقه فروشندگان برای شروع سود است.
نقش حجم معاملات در تحلیل تکنیکال
حجم سهام به تعداد سهام معاملهشده در یک روز یا یک دوره زمانی خاص اشاره دارد. این یک جنبه مهم برای بررسی در هنگام انجام تجزیه و تحلیل تکنیکال است، زیرا میتواند به شما در تعیین روندهای قبلی سهام کمک کند. بنابراین، کارشناسان همیشه توصیه میکنند در هنگام انتخاب سهام، هم قیمت و هم حجم را تجزیه و تحلیل کنید.
اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بسیار ذهنی است. تفسیر و استراتژی متفاوت است و دو تریدر که نمودار یکسانی را تماشا میکنند، میتوانند به نتایج متفاوتی برسند. پس اشتباه در این بستر زیاد است. با تجزیه و تحلیل چندین دهه سابقه بازار، میتوان رایجترین اشتباهات را شناخت و از آن دوری کرد:
· شیرجه رفتن در عمق ترید بهعنوان یک تازهکار
· بیشتر کردن سهام بعد از از دست دادن سود
· تریدها و حرکات زیاد
· ناتوانی در کنترل احساسات و هیجانات
· پیروی کورکورانه از تنظیمات معاملاتی دیگران
· به کار بردن افراطی یا تفریطی اندیکاتورها
· نداشتن استراتژی
· بیتوجهی نسبت به تاریخچه تریدهای خود
· استفاده از ابزارهای TA در بازارهای مختلف و انتظار نتایج مشابه
سوالات متداول درباره تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک تکنیک تحلیلی است، که بر اساس نمودار قیمت سهام و حجم معاملات در گذشته، بازارهای مالی را برای حرکات آینده پیشبینی میکند.
میزان دقت تحلیل تکنیکال چقدر است؟
هیچ تکنیک تحلیلی بازار سهام، نتایج را 100 تضمین نمیکند. این حتی برای تحلیل تکنیکال هم صادق است. بنابراین، کارشناسان پیشنهاد میکنند ارزش سهام را با کمک تکنیکهای تجزیه و تحلیل دیگر هم، تعیین کنید.
تحلیل فاندامنتال بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟
این بستگی به ترجیحات فردی و استراتژی معاملاتی مورد استفاده دارد. تحلیل تکنیکال برای معاملهگران کوتاهمدت مناسبتر است، در حالیکه تحلیل فاندامنتال برای سرمایهگذاران بلند مدت مناسبتر است. به عنوان یک معاملهگر یا سرمایهگذار، مهم است که تکنیک تحلیلی را انتخاب کنید که با اولویتها و استراتژیهای معاملاتی شما مطابقت داشتهباشد. اما با ترکیب این دو تکنیک میتوانید درک کامل از شرایط سهام و روند بازار کسب کنید. بنابراین، هرگز از هیچیک از این تکنیکهای تحلیل غافل نشوید، زیرا میتوانند اطلاعات ارزشمندی را ارائه دهند.
در صورت متناقض بودن نتایج تحلیل فاندامنتال و تکنیکال چه باید کرد؟
هنگامی که نتایج تحلیل تکنیکال و فاندامنتال با هم تضاد دارند، میتوانید با در نظر گرفتن عوامل دیگری مانند شرایط کنونی بازار و شرایط سیاسی، تحلیل خود را عمیقتر کنید.
چگونه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را با هم ترکیب کنیم؟
میتوانید با تجزیه و تحلیل نمودارهای قیمت سهام و شاخصهای فنی برای شناسایی روند بازار و الگوهای قیمتی شروع کنید و سپس با تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکت و عوامل کلان اقتصادی که میتوانند بر قیمت سهام تاثیر بگذارند، اقدام کنید.